به گزارش روابط عمومی معاونت بهداشت
درک خطر توسط مردم، کلید گذر از بحران سالمندی
این مطلب را معاون بهداشت و دبیر قرارگاه جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجانغربی در مصاحبه با برنامه رادیویی سوگیسارای مط
دکتر احسان ریختهگر معاون بهداشت و دبیر قرارگاه جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی استان آذربایجانغربی در مصاحبه با برنامه رادیویی سوگیسارای در خصوص سالمندی و پیامدهای منفی اجتماعی پیر شدن جمعیت گفت: مراجع بین المللی 65 سال را به عنوان سن سالمندی پذیرفتهاند که در ایران براساس تعاریف وزارت بهداشت، سن 60 سالگی، شروع سالمندی میباشد.
وی ضمن اشاره به روند طبیعی و تغییر ناپذیر سالمندی اضافه نمود: انسان دورههای مختلف سنی را به صورت طبیعی طی میکند و سالمندی نیز یکی از این دورههاست که همانند تمامی موجودات دچار فرآیند سالمندی، سالخوردگی یا پیری میشود.
دکتر ریختهگر افزود: با افزایش سن، بعضی شرایط در بدن ایجاد میشود که اجتناب ناپذیرند و موضوع مشکلساز، افزایش بیماریها در سنین سالمندی است بطوریکه قندخون و فشارخون افزایش یافته، قلب ضعیف شده، توان عضلانی کاهش داشته و فرد دچار پوکی استخوان و آرتروز میشود.
وی افزایش تعداد سالمندان یک جامعه را یکی از نشانگرهای افزایش کیفیت مراقبتهای بهداشتی دانست و گفت: در سال 1355 امید زندگی در استان حداقل 20 سال پایینتر از وضعیت کنونی بوده و در طی 40 سال گذشته در کشور به طور متوسط چیزی حدود 20 سال به این عدد افزوده شده است.
دبیر قرارگاه جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی با تاکید بر اینکه خیلی از افراد در سنین بالاتر کیفیت زندگی و روحیه بهتری دارند و از سلامت کافی برخوردارند افزود: خوشبختانه در استان ما امید زندگی بالاتر از 78 سال بوده که بیش از میانگین کشوری است.
معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ادامه داد: با اتخاذ سبک زندگی سالم، سالمند، سالم زندگی کرده و درگیر مطبهای های پزشکان نمیگردد بطوریکه فردی که 90 سال عمر داشته باشد نباید 30 سال از عمرش درگیر معالجه و مطب شود و باری بر دوش دیگران گردد، از طرفی از فرد سالمند انتظار انجام کار بدنی را نداریم چون چنین فردی دوره جوانی و پویایی خود را طی کرده ولی به لحاظ عنصر عقل و تجربه و برنامهریزی میتواند اطرافیان خود را رهبری کند و ذهنیت جامعه را پویاتر کند.
دکتر ریختهگر عنوان کرد: ایران در حال حاضر جز 10کشوری است که به سرعت به سمت کهنسالی در حرکت است و به بیان دیگر ایران در لبه پرتگاه ابر بحران سالخوردگی جمعیت بوده و شمارش معکوس بحران سالخوردگی جمعیت در ایران شروع شده است؛ افزایش تعداد افراد سالمند، موضوع و مشکل مهمی است که امروزه جامعه را درگیر نموده یعنی متناسب با بالارفتن تعداد سالمندان، افراد جوان وارد جامعه نمی شود، درنتیجه میانگین سن جامعه بالاتر میرود بطوریکه در اوایل انقلاب متوسط سن جامعه 22 سال بود در حالیکه اکنون متوسط سن جامعه 32 سال است یعنی در طی 40 سال جامعه 10 سال پیرتر شده است و در صورت عدم اتخاذ سیاست مناسب جمعیتی، در 20 سال آینده، از هر 4 نفر 1 نفر سالمند خواهد بود که این سالخوردگی جمعیت اثرات نامطلوبی در حوزه های مختلف، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی به همراه دارد.
وی مطرح کرد: نفوذ سبک زندگی غربی و عوامل دیگر مثل پیشرفت دانش پزشکی، افزایش اشتغال زنان و سیاستهای نادرست تنظیم خانواده در کنار سیاستهای کنترل جمعیت دست به دست هم داد تا امروز شاهد کاهش چشمگیر نرخ باروری باشیم.
این مقام مسئول دانشگاهی با بیان این که آثار منفی پیری جمعیت در استان میتواند تبعات نگران کنندهای داشته باشد، افزود: افزایش جمعیت سالخورده باعث سنگینتر شدن هزینهها، سخت شدن تأمین امکانات مورد نیاز و کاهش پسانداز گردیده و رشد اقتصادی را کاهش میدهد.
دبیر قرارگاه جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی در خصوص راه حل گذر از بحران سالخوردگی جمعیت گفت: کلید گذر از این بحران، درک خطر توسط مردم و مشارکت آنها است، مردم باید این خطر را درک و احساس کنند بعد 20 سال که تعداد جوانان کاهش یابد، این مشکل دیگر قابل حل نخواهد بود بطوریکه مدارس به حد کافی شاگرد نخواهند داشت، کارخانه ها کارگر نخواهند داشت، نیروهای مسلح سربازی نخواهند داشت، افراد سالمند حتی با وجود تمامی امکانات در پیری همدم و اولادی نخواهند داشت و تنهایی را تجربه خواهند کرد و دچار افسردگی و سایر مشکلات روحی روانی از قبیل خودکشی خواهند شد.
وی بالارفتن سن ازدواج در جامعه را بعنوان یک معضل مطرح نمود و گفت: تعداد طلاق روز به روز در حال افزایش است و اگر مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و فرزندآوری حل شوند ترکیب جمعیت به صورت متناسب افزایش خواهد یافت و در نتیجه سالمندی به خودی خود مشکل ساز نخواهد بود.
دکتر ریختهگر در نهایت از مردم شریف استان درخواست نمود که در قانون جوانی جمعیت مطالبهگر باشند چرا که اکثر دستگاههای دولتی در این قانون دارای یکسری وظایف هستند ولی آن طور که باید نتوانستهاند این وظایف را به طور کامل ادا کنند پس مطالبهگری مردم به عنوان یک نیروی محرکه خواهد بود.